۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه


ابراز نگرانی عفو بین‌الملل از وضعیت سلامت نسرین ستوده


سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای که روز جمعه، پنجم آبان‌ماه، منتشر شد نسبت به وخامت وضعیت سلامت نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق بشر ایرانی که در زندان اعتصاب غذا کرده است، هشدار داد.

خانم ستوده که روز جمعه تنها ساعاتی پیش از صدور این بیانیه از سوی پارلمان اروپا به عنوان برنده جایزه ساخاروف در زمینه حقوق بشر و آزادی بیان شناخته شده بود هم‌اکنون در دهمین روز اعتصاب غذا در زندان اوین به ‌سر می‌برد.

نسرین ستوده این جایزه معتبر حقوق بشری را به طور مشترک با جعفر پناهی، فیلمساز مشهور ایرانی، برنده شد.

این وکیل زندانی در اعتراض به مقامات مسئول که اجازه دیدار چهره به چهره او با دختر ۱۳ ساله و پسر پنج ساله‌اش را نمی‌دهند دست به اعتصاب غذا زده است.

بر اساس گزارش‌ها، نسرین ستوده روز دوشنبه هفته گذشته پس از آن که حالش به خاطر اعتصاب غذا رو به وخامت گذاشت، به بهداری زندان اوین منتقل شده است.

در همین زمینه آن هریسون، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بین‌الملل، گفت: «نسرین ستوده از سه ماه پیش تاکنون تنها از پشت جداری شیشه‌ای با کودکان خود دیدار کرده است، از زمانی که مقامات متوجه شدند او بر روی یک دستمال کاغذی دفاعیه خود را برای دادگاه نوشته است.»

خانم هریسون افزود: «مقامات ایران سفر دختر او [به خارج از کشور] را ممنوع کرده‌اند و یک بار نیز شوهر او را به خاطر دفاع از او در طول شب در زندان نگه داشتند. علی‌رغم اعتقاد به اهمیت نهاد خانواده در جامعه ایرانی، ‌‌نهایت تلاش خود را برای خاموش کردن صدای خانواده‌های اعتقادی و سیاسی می‌کنند. این نمونه تکان‌دهنده‌ای از تلاش طولانی‌مدت حکومت ایران برای فرونشاندن انتقاد‌ها نسبت به سیاست‌ها و عملکرد خود است.»

این مسئول سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل افزود: «مقامات ایران با تحت فشار گذاشتن اعضای خانواده زندانیان سیاسی به منظور متوقف کردن اقدامات عمومی و مشروع آنها تعهدات بین‌المللی خود در زمینه حقوق بشر را نقض می‌کنند.»

نسرین ستوده از شهریور ۱۳۸۹ در زندان است. دادگاه او را به ۶ سال حبس تعریزی و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم کرده است.

۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه


انزوای کامل ایران درکمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل: حمایت قاطع از گزارش سوم احمدشهید و درخواست برای همکاری با گزارشگر

 
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران از محل سازمان ملل و نشست کمیته سوم مجمع عمومی که در آن احمدشهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درخصوص وضعیت حقوق بشر در ایران به ارائه گزارش خود پرداخت،  عمده محورهای مطرح شده در این جلسه توجه گزارشگر ویژه و اکثر اعضای سازمان ملل که در این مورد ابراز عقیده کردند به موضوع انتخابات آینده ایران و تضمین های مربوط به برگزاری یک انتخابات عادلانه و آزاد و اینکه اساسا آیا چنین امکانی وجود دارد یا نه بود. موضوع زندانی بودن مدافعان حقوق بشر، حقوق اقلیت های قومی و مذهبی و اعدام‌های فزآینده نیز از جمله موضوعاتی بود که در این جلسه مورد توجه خاص قرار گرفت
نزدیک به هشت ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوره بعدی در ایران، کشورهای مختلف نگرانی خود را نسبت به روند نقض آزادی‌های فردی و سیاسی و همچنین نبود آزادی بیان و در نهایت شرایط نگران کننده ای که می تواند یک انتخابات آزاد را با خطرمواجه کنند مطرح کردند. از جمله نماینده کشورچک از آقای شهید پرسید وقتی که دوکاندیدای ریاست جمهوری قبلی آقای موسوی و کروبی همچنان در حصر خانگی هستند چطور می شود به انتخابات آزاد در ایران امیدوار بود؟ موضوع زندانی بودن تعداد کثیری از حقوق دانان و فعالین حقوق بشر مانند نسرین ستوده، نرگس محمدی، محمدسیف زاده، محمدعلی دادخواه، عبدالفتاح سلطانی و جمعی کثیری از روزنامه نگاران نیز از مواردی بود که توسط کشورهایی که از گزارش آقای شهید استقبال کردن مطرح شد. به خصوص وضعیت سلامت و اعتصاب غذای نسرین ستوده موضوع نگرانی بسیاری از کشورهای حاضر و همچنین احمدشهید بود.
نکته جالب توجه آنکه برخلاف جلسات قبلی، نماینده ایران با لحنی متعارف تر و ملایم تر به انتقاد از دستورکارآقای شهید و گزارش او پرداخت. درواقع رویکرد تیم ایرانی در جلسه از یک چرخش اساسی با حضور قبلی هیات ایرانی که جوادلاریجانی آن را در شهر‌ژنو رهبری می کرد خبر می داد . در آن نشست جوادلاریجانی با لحن پرخاشگرانه و حملات شخصی غیرمتعارف و غیردیپلماتیک و به صورت شخصی به آقای شهید حمله کرد تا آنجایی که رئیس جلسه مجبور به قطع میکروفون وی شد. نماینده ایران در جلسه امروز خانمی بود که از دیپلمات های شناخته شده ایران در سازمان ملل نبود و افراد حاضر در جلسات مختلف سازمان ملل با وی آشنا نبودند. به علاوه برخی از افراد تیم ایرانی نیز به جای حضور در جایگاه خود ترجیح داده بودند که در دیگر نقاط سالن جلسه را دنبال کنند. در طی مدت جلسه که کشورهای عضو به انتقاد از ایران می پرداختند سه عضو هیات ایرانی با یکدیگر صحبت می‌کردند و یادداشت برمی‌داشتند با این وجود بعد از اینکه ایران بیانیه خود را خواند به نظر می رسید که نگرانی درخصوص اظهارات کشورهای منتقد وجود ندارد.

هشدار درباره نقض فاحش حقوق بشر؛ ایران عقب نشینی نمی کند

محمدرضا سرداری
جرس:در حالی که مسئله هسته ای همچنان مهمترین چالش ایران با دنیای خارج است افزایش آمار اعدامها در ایران در کنار سایر موارد نقض حقوق بشر، واکنش شدیدی را از سوی دولتهای غربی و سازمان ملل متحد بدنبال داشته است. چندی پیش خبرگزاریهای دولتی ایران از اعدام ده نفر به اتهام همکاری با باندهای مواد مخدر خبر دادند در حالیکه خانواده های آنان با تحصن در مقابل بیت رهبری جمهوری اسلامی خواستار لغو احکام اعدام آنان شده بودند. انتشار این خبر واکنش پررنگی در خارج از ایران بدنبال داشت و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را وحشت زده کرد. 


مصاحبه مطبوعاتی احمد شهید در مقر سازمان ملل
"احمد شهید" گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران دو روز پس اعلام خبر این اعدامها، در نشستی مطبوعاتی که در جمع خبرنگاران، دیپلماتها و فعالان حقوق بشر در نیورک انجام شد، دولت ایران را مسئول نقض فاحش حقوق بشر خواند و گفت این کشور همچنان در صدر کشورهایی است که مجازات اعدام را اجرا می کند. به گزارش وب سایت صدای آمریکا، وی شدیدا از وضعیت حقوق بشر در ایران ابزار نگرانی کرده و گفته است که هیچ پیشرفتی در بهبودی این وضعیت حاصل نشده است. به گفته احمد شهید محاکمات ناعادلانه، سرکوب روزنامه نگاران، آزار و اذیت اقلیتهای مذهبی همچنان بی وقفه ادامه دارد. وی همچنین به گزارش جدید خویش در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران اشاره کرده و گفته است در این گزارش رفتارهای بی رحمانه دولت ایران را با فعالان حقوق بشر تشریح کرده است. احمد شهید می گوید در گزارش وی با دویست و چهل نفر از کسانی که در اطلاعاتی در این زمینه داشته اند مصاحبه کرده است.

واکنشها در آلمان و کانادا
در آلمان نیز یک هیات پارلمانی از اعضای هیات دوستی پارلمانهای ایران و آلمان اعلام کرده اند که قصد دارند برای هشدار دادن به مقامات ایرانی در خصوص نقض فاحش حقوق بشر به ایران سفر کنند. به گزارش وب سایت رادیو فردا، سه تن از نمایندگان آلمان که در میان آنان یک آلمانی ایرانی الاصل نیز وجود دارد در انتظار اخذ ویزا از دولت ایران هستند. این هیات قصد دارد با نمایندگان مجلس، دانشگاهیان و نمایندگان اقلیتهای مذهبی دیدار کند اما وزارت امورخارجه با ملاقات این هیات با گروههای اپوزیسیون، نمایندگان بهائیان و همچنین زندانیان سیاسی مخالفت کرده است.
از سوی دیگر کانادا نیز بار دیگر ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرده است. پس از آنکه نخست وزیر در آستانه اجلاس سالانه سازمان ملل ایران را متهم به تلاش برای محو اسرائیل کرد، وزیر امور خارجه این کشور نیز در نشست اتحادیه بین المجالس که در کبک کانادا برگزار شد، ایران را ناقض فاحش حقوق اقلیتهای دینی، قومی و جنسی خواند. جان برد همچنین در مصاحبه ای با خبرنگاران به اعدامها و احکام سنگسار در ایران اشاره کرد و گفت جامعه جهانی نباید در مقابل این اعمال ساکت بنشیند. در همین حال، شش تن از نمایندگان پیشین مجلس ایران که اکنون در خارج از کشور بسر می برند با ارسال نامه ای برای این نشست از حبس و بازداشت تعدادی از نمایندگان پیشین ایران انتقاد کرده اند. فاطمه حقیقت جو، علی اکبر موسوی خویینی، احمد سلامتیان، حسن یوسفی اشکوری، علی مزروعی، اسماعیل گرامی مقدم امضا کنندگان این نامه بوده اند.

واکنشها مقامات ایران به انتقادات شدید جهانی
واکنشها در ایران به انتقادات اخیر درباره نقض حقوق بشر تنها منحصر به قوه مقننه بوده است. علی لاریجانی، رییس مجلس در نطق پیش از دستوری در مجلس ارائه کرد به شدت به مصاحبه احمد شهید واکنش نشان داد. وی با خطاب قرار دادن بان کی مون دبیرکل سازمان ملل گفت که وی سازمان ملل را با گزارش احمد شهید به سخره گرفته است. لاریجانی گزارش احمد شهید را رقص سیاسی توصیف کرده و گفته است قوانین مجازات در مجلس بر اساس آموزه های قرآن تنظیم شده و سازمان ملل باید به تنوع فرهنگها احترام بگذارد. وی درمقابل، سازمان ملل را متهم به سکوت در برابر اهانت به ادیان کرده و گزارشگر سازمان ملل را فردی ناپخته خوانده و گفته است که این گزارش تاثیری در اراده مقامات ایرانی نخواهد داشت. وی از بان کی مون خواسته است تا بجای پیگیری نقض حقوق بشر در ایران، نقض حقوق بشر در فلسطین را دنبال کند. از سوی دیگر ایرج ندیمی نماینده مجلس ایران در نشست اتحادیه بین المجالس نیز در واکنش به سخنان وزیر امور خارجه کانادا در نشست بین المجالس گفته است که اظهارات وی بی ربط است و مانند آن است که ایران در این نشست از استقلال کبک از کانادا حمایت کند.
این در حالی است که بر سر تصمیم محمود احمدی نژاد برای بازدید از زندان اوین یک مجادله لفظی میان روسای قوه مجریه و قضاییه در گرفته است. احمدی نژاد صادق لاریجانی را متهم کرده است که مانع اجرای قانون اساسی از سوی رییس جمهور در حوزه رعایت حقوق مردم می شود و لاریجانی نیز متقابلا وی را به کج فهمی از قانون اساسی متهم می سازد.

مفهوم نقض فاحش حقوق بشر در ادبیات حقوق بین الملل
در اظهارات احمد شهید به عنوان گزارشگر رسمی سازمان ملل اصطلاح نقض فاحش بکار رفته است. ناظران حقوق بین الملل بر این باورند که چنانچه این اصطلاح در ترجمه فارسی منابع خبری بدرستی منتقل شده باشد می تواند تبعات حقوقی سنگینی را برای ایران داشته باشد. به گفته این ناظران، یکی از تبعات محتمل می تواند انعکاس این گزارش به شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. بر اساس برخی تفاسیر از منشور ملل متحد، شورای امنیت می تواند در صورت نقض فاحش حقوق بشر در هر یک از اعضای عضو می تواند این مسئله را به عنوان تهدید علیه نظم و امنیت جهانی پیگیری کند.

نسرین ستوده شرایط نگران کننده ای دارد

پنج شنبه 25 اكتبر 2012


فرشته قاضی
با گذشت ۸ روز از آغاز اعتصاب غذای نسرین ستوده، همسر او در مصاحبه با "روز" و خطاب به دادستان تهران و رئیس قوه قضائیه گفت: مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری برای خانم ستوده و سایر زندانیان سیاسی، آنها هستند، به قدرت شان ننازند و فکر نکنند که چون در گذشته هم از این اتفاقات افتاده آب از آب تکان نخواهد خورد. 
آقای خندان همچنین از وضعیت وخیم جسمانی خانم ستوده خبر داده و گفته است که در پنجمین روز اعتصاب غذای این حقوقدان، او را به بهداری زندان برده و مجددا به بند بازگردانده. اکنون هم خانواده در بی خبری مطلق و نگرانی شدید به سر می برند.
نسرین ستوده از روز چهارشنبه هفته گذشته در اعتراض به فشارهایی که بر خانواده اش اعمال می شود دست به اعتصاب غذا است.
رضا خندان، همسر خانم ستوده پیشتر در مصاحبه با "روز" توضیح داده بود که "سعی می کنند این حقوقدان را در نوعی ایزوله نگهدارند، روزهای ملاقاتش متفاوت از سایر زندانیان زن و زمانی است که دخترش امکان حضور ندارد، ملاقات حضوری ندارد و بیش از ۱۷ ماه است که ممنوع التلفن است. او در اعتراض به این مسائل و همچنین احضار همسرش به دادگاه انقلاب اعلام کرده است که دست به اعتصاب غذا خواهد زد".
نسرین ستوده، وکیل بسیاری از فعالان سیاسی و مطبوعاتی و همچنین خانواده‌های جان باختگان اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ است که از ۱۳ شهریور ۸۹ در بازداشت به سر می برد. او به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر" به یازده سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوع الخروجی از کشور و ۵۰ هزار تومان به اتهام تظاهر به بی حجابی محکوم شده بود؛ حکم زندان خانم ستوده در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس تبدیل شد.
اینک همسر خانم ستوده با ابراز نگرانی از وضعیت او به "روز" میگوید: ملاقات های ما چهارشنبه ها بود. نمی گذاشتند یکشنبه ها و روزیکه سایر زندانیان سیاسی زن ملاقات دارند با او ملاقات کنیم. بارها گفتیم وضعیت تحصیلی دخترم طوریست که در این روز امکان حضور ندارد. بالاخره این هفته اجازه ملاقات را در روز یکشنبه دادندکه پنجمین روز اعتصاب غذای نسرین بود و متاسفانه حالش خیلی بیش از حد تصور من بد بود.
آقای خندان می افزاید: دو سال پیش که نسرین اعتصاب های طولانی و سختی داشت از نظر جسمانی به شدت ضعیف شده بود. آن زمان او را دیده بودم ولی اکنون که او را دیدم متوجه شدم که بنیه اش اینقدر ضعیف شده که دیگر طاقت اعتصاب غذا را ندارد. الان هم به شدت نگران ایم، هیچ کانال ارتباطی هم وجود ندارد که بتوانیم خبری بگیریم. باید تا یکشنبه صبر کنیم که اگر ملاقات کابینی بود از نسرین خبردار شویم و وضعیت او را ببینیم. 
همسر خانم ستوده از انتقال او به بهداری زندان اوین هم خبر می دهد و می گوید: یکشنبه که دیدیم وضعیت اش طوری بود که به شدت ما را نگران کرد. تازه فهمیده ایم که نگرانی ما بی جا نبوده روز بعد ازملاقات ما حالش بد شده، می افتد و بعد او را به بهداری زندان می برند و سرم می زنند. بعد هم بازگردانده اند به بند و همچنان در اعتصاب است. دیگر بیش از این خبری نداریم فقط می دانیم که شرایط به شدت ناجوری دارد.
آقای خندان می گوید: متاسفانه زندانیان سیاسی در زندان تا آستانه مرگ هم که می روند به خانواده ها اطلاع داده نمی شود، این در حالیست که باید همزمان با مداوا به خانواده هاهم خبر دهند. اما متاسفانه نمی کنند مگر اینکه اتفاق فاجعه ای رخ دهد و پس از آن می گویند. همین ها ما را به شدت نگران می کند در این بی خبری.
می پرسم روز یکشنبه که با خانم ستوده صحبت کردید آیا گفتند تا چه زمانی قصد دارند به اعتصاب غذا ادامه دهند؟ میگوید: متاسفانه پرونده هایی که علیه ما ساخته اند، بخصوص پرونده ای که علیه مهراوه ساخته اند و نسرین هم اخیرا متوجه شده که ما را به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب احضار کرده اند خیلی او را آزار میدهد هرچند از آغاز ما سعی کردیم با شوخی و به طنز مساله را طرح کنیم که خب ما قصد خروج از کشور نداریم و بگذارید پرونده بسازند و... اما نسرین به شدت سر این مساله آزار دیده. نبود ملاقات حضوری، ممنوع التلفنی و فشارهای دیگری که وارد می شود هم مکمل این مسائل است.خودش هم می گوید موضوع مهم تر پرونده سازی و فشار علیه شماست و در اعتراض به همین اعتصاب را ادامه خواهد داد.
آقای خندان می افزاید: نسرین در چهار پنج ماه اخیر اینقدر تحت فشار روحی بود که وزن اش حتی نسبت به زمانی که از بند ۲۰۹ بیرون آمد هم به شدت کمتر شده. هر چیزی که فکر می کنید یک زندانی باید داشته باشد از او سلب کرده اند. من واقعا در حیرت ام مجموعه ای که زندانیان سیاسی را مدیریت میکنند چطور این همه با بچه ها و مسائل انسانی و عاطفی مشکل دارند و دست می گذارند روی این مسائل؟ دوره های قبل کهریزک و مسائلی از این دست بود، این دوره فشار مستقیم بر خانواده؛ از همسر و برادر و پدر و مادر دیگر گذشته و رسیده به کودکان و برای یک بچه ۱۲ ساله در دادگاه انقلاب پرونده می سازند و احضار می کنند و... غیر قابل هضم بودن همین مسائل است که نسرین را به اینجا رسانده. خودش می گفت ماهها با خودم کلنجار رفتم و به این تصمیم رسیدم.
می پرسم در ملاقات شما از خانم ستوده خواستید اعتصاب اش را بشکند؟ چه پاسخی داد؟ می گوید: کلی کلنجار رفتیم. هفته قبل گفتم حالا که مهراوه نمی تواند چهارشنبه ها به ملاقات بیاید، نیما هم ملاقات کابینی را دوست ندارد و کلا برایش خوب نیست. خب بگذار ما ملاقات ها را در اعتراض به این مسائل قطع کنیم. یعنی تااین حد پیش رفتم که گزینه ای پیش رویش گذاشته باشم غیر از اعتصاب غذا. اما نپذیرفت.
آقای خندان سپس می گوید: حر فهایی که باید زده شود اینقدر زده شده که تکراری شده اما من میخواهم توجه دادستان تهران و رئیس قوه قضائیه را به این مساله جلب کنم که مسئولیت مستقیم هر حادثه و مساله ناگواری برای نسرین و سایر زندانیان سیاسی مستقیما و بدون واسطه با آنهاست. این را میدانم که عین خیال آقایان هم نیست و می گویند که قبلا هم از این اتفاقات افتاده و کسی توجهی نکرده و... اما آب تا وقتی که در یک سطح است هیچ ولی کمی که از آن سطح گذشت، اتفاقات زیادی می تواند بیفتد. به قدرت خودشان ننازند و فکر نکنند آب از آب تکان نخواهد خورد. 

۱۳۹۱ آبان ۴, پنجشنبه

وضعیت کارگران در ایران و دروغگویی مقامهای دولتی

خیلی از فعالان امور کارگری می گویند که مشکلات کارگران به اندازه ای خردکننده و سنگین است که در سالهای بعد از جنگ ایران وعراق نظیر نداشته است. اگرچه تلاش آنها در ایران برای برگزاری تجمعی آزاد و مستقل در روز جهانی کارگر به جایی نرسید، ولی این طرف و آن طرف از یکصدهزار کارگر از کار بیکار شده گفتند، از نابسامانی عرصه تولید و از تورمی افسار گسیخته که پا را بر گلوی اقتصاد خانواده ها گذاشته است خصوصا آنهایی که نان آورشان کارگرانند. همه اینها در گذشته هم بوده ولی در سالی که تحریمهای اقتصادی به اوج خود رسیده، فشارها بیشتر از دیگران بر کارگران وارد آمده است. البته مقامهای دولتی می گویند که وضع آنقدرها هم بد نیست، یارانه نقدی کمک خرج خانواده های کم درآمد است، دهها و بلکه صدها پروژه تولیدی کلید خورده است و دولت در فکر ایجاد نه صدها و هزارها، بلکه بیش از دو میلیون شغل جدید است. 

وضعیت کار و زندگی کارگران ایران به‌طور خلاصه و به اقتضای محدودیت زمانی




یک – معضلات اجتماعی در ایران به‌خصوص در زمینه‌ی تشکل‌ها و فعالان کارگری به‌گونه‌ای است که احضار، تهدید، شرایط دشوار بازجویی‌ها و زندان، از رویه‌های جاری و معمول در برخورد با فعالیت‌های کارگری شده است. به‌عنوان نمونه، اعضای هیأت مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، آقایان «منصور اسانلو» و «ابراهیم مددی» پس از گذراندن حدود چهار سال زندان، هم اکنون تحت مداوای پزشکیِ عواقب سال‌های زندان و فشارهای ناشی از آن هستند. «علی اخوان» از یاران کانون مدافعان حقوق کارگر، «رضا شهابی» عضو هیأت مدیره سندیکای شرکت واحد و «بهنام ابراهیم زاده» از فعالان کارگری، دوران زندان خود را می‌گذرانند. رضا شهابی نیازمند مداوای سریع آسیب‌های ستون فقرات ناشی از دوران بازجویی و عوارض اعتصاب غذای طولانی خود است. دکتر «فریبرز رئیس‌دانا» از مؤسسان کانون مدافعان حقوق کارگر نیز، به‌تازگی روانه زندان شده است. «شاهرخ زمانی» عضو هیأت مؤسس سندیکای نقاشان و «محمد جراحی» از فعالان کارگری، در بند متادون زندان یزد و تبریز در حال گذران حبس‌های طولانی مدت یازده و شش سال خود هستند. در زندان تبریز، زندانیان مبتلا به ایدز و هپاتیت هم نگهداری می‌شوند. این دو، در اعتراض به این شرایط و برخی محدودیت‌ها، به اعتصاب غذای طولانی دست زده‌اند. «علی نجاتی» عضو هیأت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، با وجود ابتلا به بیماری قلبی، در حال گذران دوران زندان خود است. تعداد زیادی از کارگران و مدافعان حقوق کارگر نیز تحت احکام سنگین دادگاه قرار دارند و به‌طور مرتب، شاهد احضار فعالان کارگری به مراکز امنیتی و بازجویی‌های طولانی‌مدت آنها هستیم. همه این فشارها، صرفاً به دلیل فعالیت این افراد در جهت احقاق حقوق کارگران بوده است، در حالی که بر اساس مقاوله نامه‌های ۹۸ و ۸۷ و تعهدات بین‌المللی دولت ایران از سویی، و قوانین داخلی ایران از دیگر سو، هیچ یک از این فعالیت‌ها مصداق و مشمول جرم نبوده و نیستند، بلکه چنین شرایط امنیتی و دشواری‌های فعالیت، به‌جهت ایجاد ارعاب در میان کارگران و فعالان کارگری بوده است تا ایشان از احقاق حقوق خود منصرف و ناامید شوند. سندیکاها و اتحادیه‌های کارگری نظیر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اتحادیه کارگران پروژه‌ای و … که با زحمات فراوان و مشکلات گوناگون تشکیل شده‌اند، مورد انواع تهدیدات و محدودیت‌ها قرار گرفته‌اند و تلاش شده است تا تشکل‌های واقعی و مستقل کارگران، متلاشی گردد.
هر اقدامی در جهت ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری، بلافاصله با اخراج، زندان و … مواجه شده است. در همین راستا، در قانون کار تشکل‌های دولتی و غیرمستقل نظیر شوراهای اسلامی کار و انجمن‌های صنفی جهت کنترل فعالیت‌های کارگری پیش‌بینی شده است، با این همه، در واحدهای تولیدی بزرگ مانند صنایع نفت، پتروشیمی و خودروسازی، ایجاد همین تشکل‌های غیرمستقل نیز تحمل نمی‌شود.
دو – مسائل اقتصادی جامعه ایران که مستقیماً بر زندگی میلیون‌ها کارگر ایرانی اثرات سوء خود را گذارده است در دو سطح متفاوت اما در ارتباط با هم مطرح می‌شود:
الف: وضعیت حال حاضر اقتصاد ایران به‌گونه‌ای است که طبق آمارهای رسمی بیش از نیمی از مردم زیر خط فقر قرار دارند. این واقعیت ناشی از ستم و بی‌عدالتی حاکم بر جامعه است که قوانین و مقررات را هم به زیان طبقه کارگر، زحمت کشان و مزدبگیران، تصویب و اجرا می‌کند. حداقل دستمزد رسمی، متضمن تأمین حداقل‌های معیشتی نیست. طبق گفته‌های بسیاری از مقامات رسمی، این حداقل دستمزد کمتر از یک سوم خط فقر در ایران است. پیامدهای طرح «آزادسازی قیمت‌ها» (که در ایران هدفمند کردن یارانه‌ها نامیده شده است) آشکارا بار بحران ساختاری اقتصاد ایران را بر دوش کارگران و زحمتکشان گذاشته است. حاصل این سیاست، افزایش گرانی و تورم از یک سو و کاهش شدید تولید و تعطیلی گروه زیادی از بنگاه‌های تولیدی و طبعاً گسترش بیکاری و بیکارسازی از سوی دیگر است. همزمان دستمزد واقعی کارگران کاهش می‌یابد، و تورم افسارگسیخته (که بنا بر اعلام بانک مرکزی جمهوری اسلامی طی سال گذشته معادل ۲۱,۵ درصد و بر اساس آمارهای مستقل بیش از ۳۰ درصد بوده است) نیز، باقیمانده قدرت خرید کارگران و زحمتکشان را می‌بلعد و سفره آنان را از نان شب‌شان نیز خالی می‌کند.
طی سال‌های اخیر، اجرای آزادسازی قیمت‌ها و خصوصی‌سازی‌های گسترده طبق سیاست‌های دستوری صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، بسیاری از صنایع را به ورشکستگی کشانده و بیکاری را افزایش داده است. بنا بر آمار رسمی، نرخ بیکاری به ۱۲,۳ درصد رسیده و میزان بیکاری در بین جوانان بیش از سی درصد اعلام شده است. به‌علت این بیکاری گسترده، بسیاری از کارگران و زحمتکشان با حقوقی کمتر از حداقل دستمزد رسمی به‌کار مشغول هستند. طی سال‌های اخیر، موج اخراج نیروی کار در پی اجرای فاز اول آزاد سازی قیمت‌ها در ایران شامل افزایش بیش از صد درصدی قیمت حامل‌های انرژی و افزایش واردات کالاهای نگران کننده است.
ب: طی سال‌های اخیر بر شدت منازعات دولت ایران و غرب افزوده شده و تحریم‌های گسترده و موثری در یک سال اخیر علیه ایران اعمال شده است. تردیدی نیست که در این رقابت‌ها و درگیری‌ها میان دولت‌های سرمایه‌داری، طبقه کارگر و مردم زحمت‌کش متحمل اصلی‌ترین و عمیق‌ترین رنج‌های ناشی از این تحریم‌ها می‌شوند. پیش کشیدن احتمال حمله نظامی به ایران از سوی دول غربی، سبب تنگ‌تر شدن فضای فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی و متأثر شدن شرایط اقتصادی جامعه از این سیاست‌های جنگ‌طلبانه شده است. طبقه کارگر و فعالان اجتماعی مستقل، همواره مخالف جنگ و تحریم‌های اقتصادی بوده‌اند و نقش و تأثیر سیاست گذاری‌های ستیزه‌گرانه سیستم جهانی سرمایه‌داری و دول مرکز را در وخامت شرایط اقتصادی جامعه ما مؤثر می‌دانند.
سه – می‌دانیم تنها راه بقا و ادامه زندگی برای کارگران، دستمزد دریافتی ناچیزشان بوده است. در شرایط اقتصادیِ امروز ایران، که فقر و گرانی بیداد می‌کند، همین حداقل دستمزد نیز به‌موقع به کارگران پرداخت نمی‌شود. تعویق و عدم پرداخت دستمزد کارگران، امروزه سیاست رایج کارفرمایان و دولت حامی آنها در ایران است. با پیشبرد این سیاست، فشارهای معیشتی و اقتصادی سنگینی بر دوش کارگران و خانواده آنها گذاشته شده، حق حیات آنان انکار و مرگی تدریجی بر آنها تحمیل می‌شود. این در حالی است که طبق تبصره‌ی یک ماده سیزده قانون کار ایران، کارفرما ملزم به پرداخت به‌موقع دستمزدها در هر شرایطی می‌باشد و عدم پرداخت به‌موقع، تعقیب قانونی در پی دارد. بنا بر آمارهای مختلف و رسمی طی سال‌های اخیر عدم پرداخت دستمزد کارگران شیوع بیشتری پیدا کرده است. لیست مشروحی از موارد تعویق پرداخت دستمزد و میزان و مدت آن، در پیوست این گزارش ارائه شده است. به‌عنوان نمونه به مدت زمان معوق ماندن پرداخت دستمزد کارگران بخش‌های مختلف اشاره می‌کنیم:
- کارگران کنف کار رشت: ۵ سال
- کارگران ریسندگی کاشان: ۴۰ ماه
- کارخانجات نساجى فرنخ و مه نخ و نازنخ: ۲۶ ماه
- کارگران نساجی مازندران: ١٨ ماه
حتا در چنین وضعیتی نیز دولت حق اعتراضی برای کارگران به‌رسمیت نمی‌شناسد و با هر تجمع اعتراضی به شرایط تعویق دستمزدها، برخوردهای پلیسی و امنیتی صورت می‌دهد و بسیاری از کارگران و فعالان کارگری را با اتهاماتی چون «اقدام علیه امنیت ملی»، «اخلال در نظم عمومی» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» بازداشت و روانه زندان می‌کند.
چهار – اقدامات دولت در عرصه مقررات‌زدائی از روابط کار، حذف، «اصلاح»، مسخ و منجمد کردن قانون کار و محدود کردن دامنه شمول آن، در جهت جایگزین کردن نظام «دستمزد منظم» با «مزد برای کار معین» و مسئولیت‌زدائی و طفره رفتن از نقش دولت در عرصه تأمین اشتغال، تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری، روز به روز در حال گسترش است. هم‌چنان که به‌منظور تأمین نیروی کار ارزان، مطیع، خاموش و بدون تشکل برای تضمین امنیت سرمایه و سود، جلوگیری از شکل گیری هرگونه تشکل مستقل و بازگذاشتن دست سرمایه‌داران داخلی و خارجی برای اعمال هرگونه اجحاف، تبعیض و تعرض به کارگران، بطور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است.
در سایه میل روز افزون سرمایه‌داران به کسب سود بیشتر و زمینه‌سازی قانونی از سوی دولت در جهت منافع کارفرمایان (از جمله طرح اخیر اصلاحیه قانون کار)، بنا بر آمارهای رسمی ۸۰ تا ۸۵ درصد از کل قراردادهای کاری در کشور به‌صورت موقت، کار معین و قراردادهای سفید امضا منعقد شده است.
مطابق مواد هفت و ده قانون کار دولت ایران، این قراردادها به‌شکل قانونی در آمده و اخیراً پیرو بخش‌نامه دستمزد سال ۱۳۹۱ وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی مورد تأکید مجدد قرار گرفته است. ابلاغ این بخش‌نامه در واقع تبدیل قرارداد افراد از رسمی به موقت و پیمانی است و قراردادهای دائم به‌هیچ وجه منعقد نمی‌شود. لازم به ذکر است که در شرایط فعلی بیشتر قراردادهای کار که در کشور منعقد می‌شود ماهیانه، ۳ ماهه و یکساله است. آمارها نشان داده است که بیشترین سوانح ناشی از کار در محیط‌ها و کارگاه‌هایی صورت می‌گیرند که کارگران آنها مشمول قراردادهای موقت هستند و برای آموزش این کارگران از سوی کارفرما هیچ اقدامی صورت نمی‌گیرد.
طی شروط زمان عقد قرارداد، کارگران قبل از شروع به کار مجبور به پذیرش تسویه حساب می‌شوند و کارفرمایان با گرفتن چک و سفته هنگام انعقاد قرارداد سفید امضا، قدرت اعتراض در مقابل تضییع حداقل‌ حقوق قانونی‌ را از آنها می‌گیرند. همچنین کارفرمایان قائل به پذیرش قرارداد دسته جمعی نیستند.
پنج – گسترش قراردادهای سفید امضا پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به‌جایی رسیده است که در حال حاضر ۷۰ درصد از زنان کارگر با قراردادهای سفید امضاء مشغول به‌کار هستند. زنان کارگر به‌دلیل آسیب‌پذیر‌بودن موقعیت اجتماعی‌شان، در غالب موارد دستمزد به‌مراتب پایین‌تری نسبت به مردان و گاهی بسیار پایین‌تر از حداقل دستمزد مصوب، دریافت می‌کنند. آماری رسمی از نابرابری دستمزدهای پرداختی به کارگران زن و مرد در دسترس نیست، چرا که به‌کارگیری زنان بدون انعقاد قرارداد، به‌طورگسترده‌ای صورت می‌پذیرد. با این همه بنا بر گزارش های مستقل، زنان در اکثر موارد، نصف مردان دستمزد دریافت می‌کنند. از زمانی که کارگاه‌های با کمتر از ۱۰ کارگر از پوشش قانون کار خارج شدند، مشکلات کارگران شاغل در این کارگاه‌های کوچک افزایش یافته است. از آنجایی که بسیاری از زنان کارگر در تولیدی‌های کوچک با کمتر از ۱۰ کارگر اشتغال دارند، از حق بیمه و خدمات پزشکی رایگان نیز محروم‌اند.
طبق مقاوله‌نامه ۱۱۱ سازمان جهانی کار، آزار و اذیت‌های جنسی و اعمال خشونت فیزیکی در محیط کار نیز در گروه «عدم ایمنی کار» ثبت شده است. آماری رسمی از آزارهای جنسی در ایران به‌ثبت نرسیده است، اما گزارش‌های مستقل، از رواج این‌گونه خشونت‌ها در برخی از واحدهای تولیدی حکایت دارد.
در سال ۸۹ و ۹۰ واحدهای تولیدی و صنعتی، بیش از سال‌های گذشته با ورشکستگی مواجه شده و به تعطیلی یا اخراج کارگران اقدام کرده‌اند. در این اخراج‌ها نیز، غالباً زنان کارگر اولین کسانی بوده‌اند که کار خود را از دست داده‌اند. بخشی از زنان کارگر نیز، بدون قرارداد رسمی و مشخصی در خانه‌ها مشغول به‌کار بوده و از همه‌ی حقوق بدیهی کار محروم هستند.
شش – قانون کار ایران بر ممنوعیت به‌کارگیری کودکان زیر «پانزده» سال تأکید دارد، اما تحقیقات گوناگون نشان می‌دهد که هشتاد درصد کودکان خیابانی در ایران، «کودکان کار» هستند که بنا به گزارش «مرکز آمار ایران» (سال ۸۷) نزدیک به دو میلیون و پانصد هزار نفر را شامل می‌شود و اکنون بالغ بر چهار میلیون می‌باشد. اگرچه بحران اقتصادی و عدم تأمین معاش خانوارها، از عوامل مؤثر در این فاجعه انسانی بوده است، اما شواهد نشان می‌دهد در پی خارج شدن کارگاه‌های زیر ده نفر از شمول قانون کار، به‌کارگیری کودکان و نوجوانان در چنین کارگاه‌هایی به‌عنوان نیروی کار ارزان و تحت شرایط سخت محیط کار، گسترش یافته است.
بر پایه تحقیقی که روی ۴۱۳۳ نفر از کودکان خیابانی ایران صورت گرفته است، آمار تکان‌دهنده‌ای بدین شرح به‌دست آمده است که ۷۳ درصد این کودکان از بیماری‌های چشمی، ۶۱ درصد از بیماری‌های تنفسی، ۶۴ درصد از بیماری‌های قلبی، ۶۹ درصد از مشکل اختلال در شنوایی و ۶۱ درصد از کمبود توجه رنج می‌برند و ۸۲ درصد نیز دچار بیماری‌های پوستی هستند. ۶۱ درصد این کودکان به مشکلات گفتاری دچارند. در مجموع ۸۶ درصد آنها فاقد هرگونه مهارت شغلی‌اند و ۵۶ درصد این کودکان حتا آموزش ابتدایی ندیده‌اند. این آمار نشان‌گر وضعیت ناگوار و هشدار دهنده کودکان خیابانی و کار در ایران است.
جدیدترین بررسی‌ها نشان می‌دهد که «فقر در کودکان کار و خیابان از سال ۸۴ تا ۸۸ روند صعودی داشته است.» بر اساس این بررسی‌ها مشخص شده است که «نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز چهار و نیم درصد است و این نرخ نسبت به نرخ ابتلاء به ایدز در جامعه که ۰,۱ درصد است، ۴۵ برابر محسوب می‌شود».
چنین بررسی‌ها و آمارهای تکان‌دهنده‌ای که تنها گوشه‌ای از واقعیت کودکان کار در ایران را نشان می‌دهد، نیاز بیش از پیش به مبارزه در راه از بین بردن کار کودک را ضروری می‌نماید. ضمناً نباید از خلأهای قانونی در نظام حقوقی ایران جهت پیشگیری از چنین فجایعی چشم‌پوشی کرد، چنان‌چه به‌عنوان مثال، کار در سنین پانزده تا هجده سالگی ذیل عنوان «کار نوجوانان» صورتی قانونی یافته است.
هفت – اقلیت‌های مختلف به ویژه کارگران مهاجر بخش‌هایی از نیروی کار جامعه ایران هستند. در این بین کارگران افغان که به‌صورت عمده در حوزه‌های ساختمانی، خدماتی و پروژه‌ای مشغول به‌کار هستند از شرایط خاصی برخوردارند. طی سال‌های اخیر و با شدت گرفتن بحران‌های اقتصادی در جامعه، شاهد سیاست‌هایی در راستای شانه خالی کردن دولت از مسئولیت‌های خود در ارتباط با کارگران مهاجر بوده‌ایم. مردم افغان در ایران فاقد حقوق‌اند. اکثر آنها باید در شرایط غیرانسانی کار کنند، در کمپ‌ها و جاهای تنگ و شلوغ زندگی کنند و به کارشان به‌مثابه کار سیاه نگریسته شود. در نبود قوانین حمایتی از مهاجران و در کنار اهتمام رسمی بر محدودیت زیستی و کاری برای آنها، همه‌ی امکان‌های عملی تظلم‌خواهی نیز از آنها گرفته شده است، به‌گونه‌ای که حتی در موارد به بیگاری کشیده شدن آنها توسط کارفرمایانی که از نداشتن مجوزهای رسمی کار ایشان سوء استفاده می‌کنند، این بخش مظلوم نیروی کار، امنیت لازم برای طرح حق‌خواهی خود در هیچ محکمه‌ای را ندارند.
امروزه اعمال شدیدترین تبعیض‌ها، ستم ها،سرکوب نسبت به اقلیت ها و به ویژه کارگران افغان در سراسر ایران، امری رایج است. این کارگران فاقد هرگونه امنیت بوده و همواره در شرایط اضطرار و وحشت زندگی می‌کنند و به هرگونه کاری تن در می‌دهند. این شکل زندگی، تنها قانون نانوشته‌ای است که مهاجران افغان را در سراسر ایران شامل می‌شود.
طبق آمارهای رسمی بیش از ۲۰۰ هزار کارگر افغان در حوزه‌های مختلف کاری جامعه ایران به‌کار مشغول‌اند. در این میان ۹۴ هزار نفر نیز هنوز به‌صورت رسمی ثبت نشده‌اند. نیروی کار افغان، سخت‌ترین کارها را که کمتر کسی بر عهده نمی گیرد، در مقابل مزد ناچیزی انجام می‌دهند. آنها از حق بیمه‌ی بیکاری، عیدی، خدمات درمانی و بهداشتی، حق آموزش و دارا بودن برگه‌های احراز هویت، محروم‌اند و در عین تحمیل تورم کمرشکن کنونی بر تمامی اقشار زحمت‌کش جامعه و از جمله کارگران مهاجر، «کمک‌های ناچیز یارانه‌‌ای» که برای تحمل فشارهای ناشی از آزادسازی قیمت‌ها از سوی دولت به مردم پرداخت می‌شود نیز به این نیروهای کار مهاجر تعلق نمی‌گیرد.
در پایان، ضمن سپاس مجدد از توجه همراهان و فعالان کارگری ِحاضر در نشست، همبستگی خود را با کارگران، تشکل‌ها و فعالان کارگری و مبارزات برحق ایشان در سراسر جهان، از خیابان‌های منتهی به «وال‌استریت» گرفته تا میدان‌های آتن و سایر کشورهای جهان اعلام می‌نماییم.
کانون مدافعان حقوق کارگر

۱۳۹۱ آبان ۲, سه‌شنبه


سالهاست که کارگران ایران به دلیل دستمزدهای پایین و افزایش بی وقفه هزینه های زندگی با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنند و بطور دائمی و روزمره شرمنده همسر و فرزندان خود هستند. در طول این سالها هر کدام از آنها بنوبه خود تلاش کرده از طریق اضافه کاریهای طاقت فرسا و دست و پا کردن شغل دومی، درصد ناچیزی از رنج و آلام خانواده هایشان برای گذران زندگی را کاهش دهند.
اما واقعیت این است که دیگر با این دستمزدها و گرانی سرسام آور موجود، نه اضافه کاری و نه شغل دوم نمیتواند گرهی از فقر و تنگدستی
آنها باز کند. گذشته از این، آیا شایسته است آنها به دلیل دستمزدهای پایین و فشار کمرشکن هزینه های زندگی مجبور شوند تن به اضافه کاریهای طاقت فرسا و شغل دوم داده و شبها جسم و روح رنجور و فرسوده خود را به منزل برده و فرصتی برای استراحت و تفریح  و بودن در کنار خانواده نداشته باشند.
کارگران تولید کنندگان اصلی تمامی ثروتها و نعمات موجود در جامعه هستند و این حق مسلم آنهاست که فقط با اشتغال در ساعات رسمی کار، چنان دستمزدی دریافت کنند که ضمن بر خورداری از رفاه و آسایش، دیگر مجبور نشوند به اضافه کاریهای طاقت فرسا و شغل دوم تن در دهند.
این حق
آنهاست و حق گرفتنی است. از اینرو تمامی کارگران در کارخانه ها، پروژه های خدماتی و ساختمانی و غیره در سراسر کشور باید با تشکیل اعتراضات صنفی این حق را مطالبه کنند و وظیفه همهٔ انسانهاست که از این حرکت اعتراضی حمایت کنند.

تاييد حكم دادگاه بدوي رضا شهابي در دادگاه تجديد نظر




دادگاه انقلاب اسلامی تهران، رضا شهابی، عضو هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، را به شش سال حبس تعزيری و پنج سال محروميت از فعاليت های سنديکايی محکوم کرد.

آقای شهابی روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ توسط ماموران امنيتی بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان بوده است.

به گفته کميته دفاع از رضا شهابی، اين عضو هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در دادگاه انقلاب اسلامی تهران که به رياست قاضی صلواتی برگزار شد، به اتهام «فعاليت تبليغی عليه نظام» به يک سال و  به اتهام «تبانی به قصد اقدام عليه امنيت ملی» به پنج سال زندان محکوم شده است.

به گفته اين کميته، رضا شهابی همچنين محکوم به بازگرداندن هفت ميليون تومان به دولت شده است. اين در حالی است که اين مبلغ از سوی تعداد زيادی کارگر جمع آوری شده و آقای شهابی آن را به خانواده کارگران زندانی پرداخت کرده بود.رضا شهابی در حالی به اتهام های امنيتی به زندان و محروميت از فعاليت های سنديکايی متهم شده است که به گفته خانواده اش، فعاليت او محدود به اقدامات صنفی بود.

اين فعال کارگری همچنين به گفته خانواده اش، از بيماری های جسمی متعددی رنج می برد و امکان فلج شدن نيمی از بدن او وجود دارد.در اين ارتباط، رضا شهابی در اوايل آذرماه به بيمارستان منتقل شد تا تحت عمل جراحی قرار گيرد، اما پس از چند روز به زندان بازگردانده شد.اين در حالی است که به گفته خانواده رضا شهابی، پزشکان معالج وی گفته اند که او به مرخصی پزشکی و نيز عمل جراحی نياز مبرم دارد.

علاوه بر رضا شهابی، ابراهيم مددی، نايب رييس هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، نیز از سال ۸۶ تاکنون به اتهام امنيتی زندانی است.در حالي كه قاضي دادگاه بدوي بشارت آزادي رضا شهابي را داده بود اما معلوم نيست بر اساس چه تحولاتي در دادگاه ، براي رضا شهابي حكم  شش سال زندان و پنج سال محروميت از فعاليت هاي سنديكايي و هفت ميليون تومان جزاي نقدي صادر گرديد،كه متاسفانه   اين حكم در دادگاه تجديد نظر هم به تاييد رسيد.

در حالي كه قاضي دادگاه بدوي بشارت آزادي رضا شهابي را داده بود اما معلوم نيست بر اساس چه تحولاتي در دادگاه ، براي رضا شهابي حكم  شش سال زندان و پنج سال محروميت از فعاليت هاي سنديكايي و هفت ميليون تومان جزاي نقدي صادر گرديد،كه متاسفانه   اين حكم در دادگاه تجديد نظر هم به تاييد رسيد
در حالي كه رضا شهابي راننده زحمتكش شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه در بيمارستان بستري بوده ، همسر و فرزندانش با صدور اين حكم ضربات روحي شديدي را متحمل شده اند .
مسلما" وجدان مردم شريف و عموم كارگران ايران بويژه كارگران خدوم شركت واحد از   زنداني بودن رضا شهابي قلبا" ناراضي    و خواستار آزادي اين كارگر زحمتكش مي باشند 

به گفته سازمان های حقوق بشری و اتحاديه های کارگری، در چند سال اخير، برخوردهای امنيتی و قضايی با فعالان کارگری، به موازات گسترش اعتراض های صنفی کارگران در مناطق در ايران شدت گرفته است.

۱۳۹۱ آبان ۱, دوشنبه

مروي برعوامل تاثير گذار شكل گيري سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني



عدم تشكل مستقل كارگري در شركت واحد يكي از عوامل اصلي شكل گيري سنديكاي كارگران شركت واحد بوده.رانندگان شركت واحد از اقشار پر كار و كم درامد شهر تهران هستنند . اكثريت انها مستاجر و در حاشيه هاي تهران زندگي ميكنند . روزانه هزران نفر را در سطح شهر تهران جابجا ميكنند .انمهم در شرايط غير استاندارد شهر تهران چه از نظر الودگي هوا و الودگي صوتي و ترافيك و...با توجه به اينكه تمام ساعات كاريشان از ساعات مفيد كاري محسوب ميشود. اما از كمترين حقوق و مزايا بهره مند هستند .. تا پايان سال 84 يعني قبل از بازگشائي سنديكاي كارگران شركت واحد از حداقل حقوق و مزاياي يك راننده هم محروم بودند . از انجائي كه شوراهاي اسلامي كاركه بعد از انقلاب در اكثر كارگاه ها و كارخانه ها شكل گرفت در شركت واحد هم بدون هيچ نظر خواهي از كارگران و بدون برگزاري مجمع عمومي در سال 1370 كارش را در مجموعه شركت واحد شروع كرد. و به اصطلاح دفاع از حقوق كارگران و رانندگان را بعهده گرفت .در صورتي كه درخواست كارگربه عنوان كانديداي شوراي اسلامي كار منوط به تائيد مديريت و حراست شركت واحد است. در غير اين صورت رد صلاحيت ميشد . حتي من خودم شاهد بودم اگر كارگري از اين فيلترها رد ميشد و واقعا ميخواست از كارگران دفاع كند. مديريت محل كار ان كارگر را تغيير ميداد و عملا ان كارگر با تغيير محل كار خود از نمايندگي حذف ميشد و انهائي كه هم سو با مديريت و حراست كار ميكردند از پاداش قابل توجهي مثل اضافه كار و وام هاي قزالحسنه و .....برخوردار بودند و اين خود در شركت واحد يك امتياز براي كساني بود كه به عنوان نماينده شورا كار ميكردند. هر دو سال يكبار تعداي كانديدا مي شدند تا شرايط كاري خودشان بهتر شود. وعملا اگر هم ميخواستنند نمي توانستند تلاشي براي شرايط بهتر كار كارگران و رانندگان داشته باشند. اين شرايط بطور شديدي ريشه گرفته بود و باعث شده بود كه رانندگان و كارگران شركت واحد هيچ اميدو اعتمادي به نمايندگان شوراهانداشته باشند و در طول دو سال خدمت انها حتي مراجعه كننده اي هم نداشتنند . مطالبات رانندگان همينطور روي هم انباشته ميشد و فقط بخشي ازكارگران هر دو سال يكبار به اجبار اينكه روز انتخابات شوراها از كارشان كارفرما جلوگيري نكند با تهديد و زور راي ميدادند . اين يكي از عوامل اصلي شكل گيري سنديكاي كارگران شركت واحد بود .در مدت نزديك به بيست سال كه از تاسيس شوراهاي اسلامي كار در شركت واحد ميگذشت نه تنها اين شوراها دستاوردي نداشتند بلكه دستاوردهاي سنديكاي شركت واحد را هم از دست كارگران گرفتند.در واقع شوراهاي اسلامي كار شركت واحد به هيچ عنوان به رانندگان پاسخگو نبودند و تمام و كمال گوش به فرمان كارفرما و حراست بودند .از طرفي چون خانه كارگر در ادارات كار و وزرات كار از نفوذ زيادي برخوردار بود به همين دليل شكايت كارگران در ادارات كار و وزرات كار به ضرر كارگران تمام ميشد و اغلب كارگران از شكايت صرفه نظر ميكردند.البته با توجه به اينكه اساسنامه شوراها را وزرات كار مينويسد بيشتر از اين هم نمي شود انتظار داشت . صادقانه بگويم در بيست سال گذشته شوراهاي اسلامي كار شركت واحد نه تنها يك مجمع بر پا نكرده حتي يكي از مواد قانون كار را هم به كارگران و رانندگان اموزش نداده . اين خود دليلي محكم يراي ايجاد تشكيل سنديكاي شركت واحد بود . اما چطور بعد از 27سال خاموشي سنديكاي شركت واحد باز دوباره باز گشائي شد . در سال
۲۰۰۲ وزارت کار و امور اجتماعی جمهوری اسلامی ايران از دفتر بين المللی کار درخواست کرد تا قانون و مقررات کار کشور را بررسی کرده و راه های بهبود انطباق آنها با استانداردهای بين المللی در زمينه حق تشکل و حق مذاکره دسته جمعی را پيشنهاد نمايد. جلساتی در تهران و ژنو برگزار شد و سرانجام در اکتبر ۲۰۰۴ وزارت کار و امور اجتماعی و طرف های کارگر و کارفرمای ايشان با هم يک توافقنامه مشترک امضا کردند که شامل سه موضوع اصلی بود. ايشان موافقت خود را با نياز به بازنگری در فصل ششم قانون کار در راستای تقويت و توسعه انجمن های صنفی اعلام کردند. انجام اين کار بايد مطابق اصول شناخته شده بين المللی در زمينه حق تشکل و با مساعدت دفتر بين المللی کار باشد. ايشان همچنين موافقت خود را با نياز به تجديد نظر در قانون تاسيس شورای های اسلامی کار و طبعاً آئين نامه های آن، در زمان مقتضی و مطابق با مقاوله نامه های شماره ۸۷ و ۹۸ سازمان بين المللی کار اعلام کردند. با توجه به اين مذاكرات اواخر سال 1383 اقاي اسالو و ابراهيم مددي به كمك موثر هيئت موسسين كارگري از طريق پي گيرهائي كه در وزرات كار انجام دادند. قرار شد در صورت جذب و عضو گيري از رانندگان و كارگران استارت بازگشائي سنديكاي شركت واحد را بزنند .البته تا تشكيل سنديكاي شركت واحد مرتب اعضاي هيئت موسسين كارگري در قالب هيئت موسسين سنديكاي شركت واحد مرتبا در جلسات شركت كرده و ما از تجربيات انان در اگاهي دادن به رانندگان و كارگران شركت واحد ياري مي جستسيم. اولين تجمع رانندگان بنا به نشان دادن اعضا ئ و نمايش قدرتي جهت تشكيل سنديكاي شركت واحد در مقابل وزرات كار شكل گرفت . مسئولين وزرات كار از اين كه تجمع رانندگان در خيابان شكل نگيرد حدود هزار رانند ه را به داخل وزرات كار دعوت كردند كه در مسجد داخل وزرات كاراعضاي هيئت موسسين سنديكاي شركت واحد براي رانندگان سخنراني كردند . اين تجمع نشان داد كه سنديكاي شركت واحد امادگي بازگشائي را دارد. البته سنديكا محلي را در حسن اباد تهران از خبازان گرفته بود و در ان محل هر هفته اموزش قانون كار و بخشي از قانون اساسي و اموزش هاي سنديكائي به كارگران ارائه ميداد . رانندگان مشكلات كاري منطقه خودشان را حضورا براي اعضاي حاضر در محل توضيح ميدادند . البته كارفرما هم با كمك حراست و عوامل شوراها كارگران را زير نظر داشتند و به اين شكل كارگران را تهديد هم ميكردند تا شايد بتوانند سنديكاي نوپا را در نطفه خفه كنند . عوامل امنيتي بطور نامحسوس در جلسات هفتگي سنديكا حضور داشتند. در جلسات اموزش سنديكا ئي به رانندگان داده مي شد وهم زمان در مناطق مختلف شركت واحد هم امضا جمع اوري ميشد مبني بر در خواست تشكيل سنديكادر شركت واحد . حدود 8هزار امضائ جمع اوري شده بود كه من خودم كل امضاهاي منطقه 9اتوبوسراني را به اداره كار تسليم كرده بودم و مننظر رسيدگي بوديم هر چند عوامل خانه كارگر و شوراها با نفوذ خود در اداره كار استان تهران با توصيه و...؟ مرتبا شكايات ما را به تاخير ميانداختند از انجائي كه شوراهاي اسلامي كار دهگانه اتوبوسراني و عوامل خانه كارگر منافع خود را در خطر ديدند با همكاري عوامل خود در خانه كارگر و بهره گيري از مديريت شركت واحد و حراست و عوامل امنيتي ترتيب حمله به محل سنديكاي شركت واحد را دادند . محجوب هم كه به عنوان نماينده تهران در مجلس بود و از بنيان گذارهاي خانه كارگر به حساب ميامد از اين موضوع با خبر بود .در تاريخ 19/2/84با تمام امكانات از قبيل جيره خوارهاي چماقدار و در حضور نيروهاي انتظامي و امنيتي به محل سنديكاي شركت واحد واقع در حسن اباد تهران حمله ور شدند تعدادي از اعضا را زخمي كردند و هر چه در سنديكا بود به يغما بردند تا شايد اين سنديكا از حركت باز ماند. نه تنها برنامه ريزي انها درست از اب در نيامد بلكه باعث شد كارگران بيشتري به سنديكا مراجعه كنند. اين مسائل باعث شد تا اعضاي هيئت موسسين سنديكا زودتر استارت انتخابات را بزنند . البته در اين شرايط مرتبا اعضاي فعالي كه براي ايجاد تشكيل سنديكا فعاليت ميكردند تحت فشار هاي از جمله اخراج و تعبيد به مناطق دورتر بودند ولي هيچ يك از اين مشكلات نتوانست جلوي سنديكا خواهان را بگيرد وعوامل چماقدار قبل از انتخابات در محل سنديكا بمب اتش زا گذاشتند كه با توجه به نزديك بودن اتش نشاني وحضور به موقع اتش نشانها محل سنديكاي اسيب چنداني نديد و همين خرابكاري باعث شد تا حدود 50 راننده هر شب تا زمان انتخابات در محل سنديكا مي خوابيدند . بهرحال بعد از فشارهاي زيادي كه در روز 13/2/84از طرف عوامل امنيتي و نيروهاي پليس و حراست شركت واحد به اعضاي راي دهنده وارد كردند رانندگان با توجه به دستيگري 7نفر از اعضاي سنديكاكه صبح روز انتخابات دستگير شده بودند رانندگان محل را ترك نكردند و با تجمع در ميدان حسن اباد خواستار برگزاري انتخابات سنديكا شدند و عوامل امنيتي اجازه برگزاري انتخابات سنديكاي شركت واحد را صادر كردند و تمام افرادي را كه دستگير كرده بودند ازاد كردند. زمان راي گيري تنها زماني بود كه هيچ يك از اعضاي سنديكا زنداني نبودند . با توجه به گستردگي شركت واحد. انتخابات تا ساعات 5/2بامداد14/3/84ادامه داشت كه عوامل امنيتي تهديد كردند كه اگر تعطيل نكنيد صندوق هاي راي گيري را ضبط خواهيم كرد كه با نظر جمعي. برگزار كنندگان انتخابات مجبور شديم انتخابات را تعطيل كنيم و بلافاصله برگزار كنندگان به شمارش ارا پرداختنند و بعد از 27سال اولين انتخابات شفاف مستقل كار گري در ايران در محل سنديكا برگزار شد و اعضاي هيئت مديره سنديكا مشخص شدند. بلافاصله بعد از تشكيل اولين جلسه هيئت مديره وظايف نمايندگان مشخص شد و سنيكاي كارگران شركت واحد رسما كار خودش را اغاز كرد .هر چند كه باز هم از طرف كارفرما و عوامل امنيتي ما را به رسميت نمي شناختنند ولي شوراي اسلامي كار شركت واحد ديگر بطور كامل كنار كشيده بودند و هيچ اظهار نظري نمي كردند. و كارگران با حضور در جلسات هفتگي و مجمع سنديكا خواستار رسيدگي و تلاش اعضاي هيئت مديره سنديكا جهت پرداخت مطالبات خودشان بودند .سنديكادر حالي پيگيري مطالبات رانندگان و كارگران را انجام ميداد كه اعضاي هيئت مديره مرتبا مورد تهديد و فشار بودند و حتي عوامل امينتي در محل سنديكا در جلسات مرتبا در حضور رانندگان از دستيگيري افراد سنديكا خبر مي دادند به اين طريق سعي داشتند اعضاي حاضر در سنديكا را بترسانند تا شايد ما نتوانيم افراد را جذب سنديكا كنيم. تا شهريور 84سنديكا از طريق مكاتبات اداري با مسئولين ذيربط هيچ نتيجه اي جهت بدست اوردن مطالبات رانندگان نداشت جز وعده هاي توخالي . در 16/6/84سنديكاي شركت واحد اولين اعتراض ارام سنديكائي خود را با روشن كردن چراغهاي اتوبوس در حين كاربه مسئولين نشان داد از انجائي كه اكثريت رانندگان شركت واحد در سطح تهران از اين اعتراض استقبال كردند خشم عوامل امنيتي را برانگيخت و منجر به دستگيري تعدادي از اعضاي سنديكا گرديد. اما اين حركت اعتراضي كه در سطح تهران بي سابقه بود توجه مردم و رسانه ها را بخود جلب كرد . و چند نفر از اعضاي هيئت مديره با دفتر رئيس جمهوري هم در همان روز ملاقات كردند. قرار شد كه مشكلات رانندگان از طريق شهرداري پي گيري شود . تا دي ماه نه تنها مشكلي از دوش كارگران برداشته نشد بلكه تعداد ديگري از اعضاي هيئت مديره هم بازداشت شدند . اين بي توجهي ها به خواست كارگران و بازداشت ها باعث شد تا رانندگان در مجمع هاي هفتگي تقاضاي اعتصاب بكنند . سنديكا چند جلسه جهت اموزش اعتصاب به كارگران داشت و به محض اينكه اطلا عيه اموزش اعتصاب به دست رانندگان رسيد رئيس هيئت مديره اسالو و چندين نفر از اعضاي هيئت مديره دستگير شدند. و اين بازداشت ها باعث شد تا كارگران رسما از سنديكا بخواهند اعتصاب انجام شود تعداي از هيئت مديره كه هنوز بازداشت نشده بود با صدور اطلا عيه روز 4/10/84را روز اعتصاب اعلام كردند كه باز هم منجر به بازداشت تعداي ديگر از اعضاي هيئت مديره و اعضائ سنديكا شد. از انجائي كه وسعت اعتصاب گسترده بود تردد شهروندان با مشكل جدي روبرو شده بود از طرفي فشار عوامل اطلاعاتي بروي اعضاي هيت مديره زياد بود رانندگان مناطق مختلف بخشي از اعتصاب راشكسته و محل منطقه 6اتوبوسراني را تبديل به محل اعتصاب كردند كه منطقه 6 از بزرگترين متاطق اتوبوسراني تهران به شمار ميرفت. تجمع رانندگان تقربا تا دو روز در منطقه 6 ادامه داشت و قالبباف شهردار تهران در همان شب در حالي به جمع رانندگان معترض امد كه باران شديدي ميامد و تقربا اكثريت اعضاي هيئت مديره در بند 209زنداني بودند . كه در همان شب ملاقات شهردار با رانندگان معترض تعدادي از اعضاي زنداني از جمله ابراهيم مددي را ازاد كردند تا بتواننداز با كمك اعضا ازاد شده به تجمع رانندگان پايان دهند . كه با صحبت هاي شهردار و فشار هاي عوامل امنيتي اين تجمع بپايان رسيد و بعد از يك هفته ديگر اعضا از جمله خود من از زندان اوين ازاد شديم بجز منصور اسالو و قرار شد كه به خواستها و مطالبات ما رانندگان رسيدگي شود و اسالو هم در فرصتي مناسب ازاد شود . شهردارقاليباف هم با ما جلسه اي گذاشت و قول همكاري داد . بعد ازگذشت چند هفته نه تنهااسالو ازاد نشد مسئولين هم هيچ چراغ سبزي به خواست هاي رانندگان نشان نداند .شهردار هم در اين مدت ترتيب ملاقاتي را با كل رانندگان در استاديوم دوازده هزارنفري ازادي داد تا بلكه بتواند رانندگان را قانع كند با سنديكا همكاري نكنند . كه البته سنديكا هم از اين گرد همائي استقبال كرد و بيش از 8هزار نفر از رانندگان به محل سالن دوازده هزارنفري امدند. البته تمام مسئولين شركت واحد از جمله مدير عامل شركت واحد به محل امده بودند.خانواده اسالو هم به اين محل امده بودتا شايد بتواند قول ازادي اسالو را از شهردار بگيرد. شهردار تهران در سخنراني خود ضمن قول رسيدگي به مشكلات رانندگان سعي داشت كارگران را قانع كند تا با سنديكاي شركت واحد همكاري نكنند. و بطور ضمني گفتنند كه مشكلات را به تنهائي حل خواهند كرد و در اصل خود را نماينده كارگران ميدانستند نه سنديكاي شركت واحد را.اين صحبتها خشم رانندگان را برافروخت و رانندگان شعارهائي براي ازادي اسالو و حمايت از سنديكا دادند كه البته قاليباف محل را ترك كرده بود و صداي بلند گروه موزيك قصد داشت صداي رانندگان را خفه كند .كه رانندگان يكصدا همچنان شعار حمايت از سنديكا و ازادي اسالو ميدادند. اين برخورد رانندگان در واقع درخواست رانندگان از سنديكا بود و همچنان شعار قاليباف اعتصاب يادت نره را سر ميداندبا توجه به اينكه مراسم تمام شده بود رانندگان قصد ترك محل را نداشتند و با بستن درب هاي استاديوم اجازه نمي داند اتوبوسها خارج شود با پادر مياني اعضاي هيئت مديره سنديكا رانندگان محل را ترك كردند. بعد از مراسم استاديوم شهردار از ملاقات با اعضاي سنديكا منصرف شد .گويا سركوب سنديكا بطور جدي در دستور كار عوامل امنيتي قرار گرفت با حضور اعضاي سنديكا در شهرداري اجازه ملاقات ندادند و مدير عامل وقت هم كه بتازگي عوض شده بود از ملاقات با ما امتناع ورزيد و همان حرفهاي رئيس خود مبني به اينكه من سنديكا را به رسميت نمي شناسم و شخصا به خواست هاي كارگران رسيدگي ميكنم را تحويل نمايندگان سنديكا داد . سنديكا كه حدود يكسال تلاش بي وقفه جهت مطالبات رانندگان كرده بود و خود را به كارگران پاسخگو ميدانست مطالب شهردار و مدير عامل را به اطلاع رانندگان رساندو اعضاي هيئت مديره بعد از كنفراس هفتگي با رانندگان و كارگران و نظر خواهي قرار شد اعتصاب دوم راجهت مطالبات رانندگان و ازادي اسالو و برسميت شناختن نمايندگان سنديكا انجام دهد . در جلسه هيئت مديره سنديكاي اين نظرات رانندگان مورد بررسي قرار گرفت و با اكثريت ارا اعتصاب دوم رانندگان مصوب شد . به محض توزيع اطلاعيه اعتصاب از طرف سنديكا از طرف شهردار و مديرعامل شركت واحد قرار ملاقاتي با اعضاي هيئت مديره سنديكا در محل دفتر مدير عامل اتوبوسراني گذاشته شد كه از طرف سنديكا من و مددي و سليمي به محل مذاكره رفتيم البته تا روز اعتصاب دوم يعني 8بهمن84يك هفته وقت باقي بود البته ما اين زمان را گذاشتيم تا بلكه بتوانيم شايد امتيازي براي كارگران بگيريم و در صورت امتياز اعتصاب را كنسل كنيم. مذاكره ما در حضور عوامل حراست شهرداري نماينده شهردار و مدير عامل شركت واحد و حراست شركت واحد از ساعت 2عصر شروع شد و تا حدود 9شب ادامه داشت كه طرفهاي مقابل ما حاضر به دادن هيچ امتيازي جهت شكستن اعتصاب به ما نشدند و تمام حرفشان اين بود كه شما كاري را كه ما ميخواهيم انجام دهيد بعدا ما به خواستهاي شما توجه خواهيم كرد در اصل همان وعده سر خرمن و با تهديد و ارعاب ميخواستنند به مقاصد خود برسند كه بلافاصله پس از پايان مذاكره از طرف وزرات اطلاعات تمام اعضاي سنديكا احضار شدند و پس يك بازجوئي چندين ساعته در دادگاه انقلاب كه تا ده شب ادامه داشت مستقيم به بند 209اوين منتقل شديم حتي عوامل اطلاعاتي هم حاضر به دادن هيچ امتيازي جهت شكستن اعتصاب به كارگران نشدند. من فكر ميكنم كه گروهي دوست داشتند كه با اين اعتراض ما را بطور كامل سركوب كنند . البته در روز اعتصاب با توجه به اينكه اكثريت اعضاي هيئت مديره وتعدادي از خانواده هاي انها و فعالين سنديكا بازداشت شده بودند اما اعتصاب در همان ساعات اوليه شكل گرفت و بخشهائي از تهران كاملا تحت تاثير اعتصاب رانندگان قرار گرفت.در روز اعتصاب صدها نفر از رانندگان دستگير شدند و روانه زندان اوين شدند بيش از سيصد نفر در همان روزهاي اوليه اعتصاب از كار بيكار شدند به مرور تا مدت شش ماه اكثريت كارگران اخراجي بجز 45نفر به سر كار خود بازگشتنند و اعضاي سنديكا هم هر كدام بعد از چندين ماه از زندان با قرار هاي وثيقه صد ميليوني ازاد شدند و داراي پرونده هاي در انتظار دادگاه شدند البته باز هم اعضاي هيئت مديره دست از تلاش برنداشتند و غير از پيگيري حقوق كارگران به حمايت از كارگران اخراجي پرداختند . با توجه به اينكه محل دفتر سنديكا از طرف مقامات پلمپ شده بود اما هيئت مديره سنديكا دست از تلاش برنداشتند و از منازل خود براي جلسات هيئت مديره استفاده ميكردند و همچنان با توزيع اطلا عيه هاي سنديكا به رانندگان اقدام به اطلاع رساني ميكردند. با توجه به اينكه اعضاي هيئت مديره سنديكا از كار بيكار شده بودند ولي باز از تلاش جهت حقوق رانندگان دست برنداشتند و حتي كمك هاي مالي به اعضاي اخراجي از طريق كمك هاي مردمي و جمع اوري حق عضويت از رانندگان ميكردند و هر سال با تمام فشارها در روز جهاني كارگر اقدام به تجمع و برگزاري مراسم كارگري ميكردند كه اگر تخميني بخواهم بگويم از سال 84 تا امروز بيش از 400بار اعضاي هيئت مديره و فعالين سنديكاي شركت واحد بازداشتي داشته و ده ها پرونده محكوميت بخاطر فعاليت سنديكائي .خوشبختانه با پي گيريهاي هيئت مديره و فعالين و دوستاران سنديكائي و حمايت هاي بين المللي اتحاديه هاي كارگري اكثريت به اتفاق اعضاي سنديكا بعد از 4و5سال بيكاري به كارشان بازگشتند فقط دو مورد هنوز بيكار هستنند اقاي اسالو و اقاي اكبر پيرهادي و دو نفر از اين اعضا در زندان هستنند اقاي ابراهيم مددي و رضا شهابي كه اميدورايم كه ازادي و بازگشت بكار اين عزيزان هم صادر شود.البته تلاشهاي سنديكا نتيجه گرفت و باعث دستاوردهاي زيادي براي كارگران شد هر چند كه امروز ما بخاطر جو امنيتي حاكم بر جامعه با ارم و اسم سنديكا در شركت واحد نمي توانيم فعاليت كنيم ولي اعضاي اين سنديكا همچنان در محل كار به بدنه خود وصل هستنند و با جمع اوري طومارهاي مختلف جهت مطالبات رانندگان تلاش ميكنند و بارها و بارها امثال خودمن و ديگر اعضاي سنديكا با مدير عامل و مديران شركت واحد بر سر خواست هاي كارگران و رانندگان چانه زني كرده ايم و مطالباتي را بدست اورده ايم . هيچوقت و در هر شرايطي حتي با فشارها و تطميع ها ما راي كارگران را كه به ما داده بودند به هيچ قيمتي نفروختيم و همچنان پيگير حقوق همكاران خود هستيم به اميد روزي كه ما هم ازادانه بتوانيم تشكلي را كه خودمان دوست داريم ازادانه انتخاب كنيم

داود رضوي فعال سنديكائي